یه شب یه نفر (آخر بچه مثبت) داشته به آسمان نگاه میکرده، میبینه ستارهها چشمک میزنند، سرشو میندازه پایین و میگه: استغفرالله!
شوهر به زن: سه تا حیوان وحشی که با «خ» شروع میشه بگو! زن: خودت، خواهرت، خیر ندیده مادرت!
یکی میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدن، میگه: عجب، پس اینا دماغشونو با چی پاک میکنن؟!
یکی از چتربازها قبل از پریدن از هواپیما، از فرماندهش پرسید: «قربان! اگر
موقع پریدن، خدای نکرده چتر من باز نشد، چه باید بکنم؟» فرمانده: «هیچی
جانم! اگر نشد، بیا تا یک چتر دیگر بهت بدهم.»
پسری از سربازی برای پدرش این طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"
میخواستن یکی رو شکنجه روحی بدن، میفرستنش تو یک اتاق گرد، میگن برو یک گوشه بشین!
یه بار به یه پنگوئن میگن ارزوت چیه میگه :دوست دارم یه عکس رنگی بندازم.
دوست یکی بهش میگه سی دی که بهم دادی خش داره؟ میگه: آخه آهنگای قشنگ اش رو علامت زدم.
عشق تو این دوره زمونه ..... مثل تپه ای میمونه که هر خری از اون بالا میره
یکی میره پارتی، بهش میگن: چطور بود؟ میگه: خوب بود، اونجا اسم یه گل رو من گذاشته بودند و همشون میگفتند: اسکل باید برقصه